روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا با عوامل سریال «سوران»

تلویزیون با ادبیات راه می افتد…


در این شماره از روزنامه با عوامل سریال «سوران» به کارگردانی سروش محمدزاده به گفتگو پرداخته ایم

  شبکه یک سیما، سریال «سوران» را به عنوان یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی روی آنتن برده است. «سوران» به کارگردانی سروش محمدزاده و تهیه کنندگی مجتبی فرآورده است، فیلمنامه این اثر را عباس ریاحی براساس کتاب «عصرهای کریسکان» به قلم کیانوش گلزارراغب نگاشته است. سریالی که از قلب تاریخ معاصر در جهت خلق شخصیت‌های تاثیرگذار انقلابی گام برداشته است. سریال «سوران» درباب زندگی امیر سعیدزاده یا سعید سردشتی است که در دوره آشول کردستان دست از دفاع و آبادی میهن خود نکشید و در طول مبارزات خود چه پیش از انقلاب چه پس از آن‌ سختی‌های فراوانی را به جان خود می‌خرد و تنها بازمانده زندان هولناک کریسکان است. سریال روایتگر چالش‌های زندگی سعید سردشتی و خانواده او است که نقش آن در «سوران» توسط مهدی نصرتی ایفا می شود. به بهانه پخش سریال خبرنگار صبا با  سروش محمدزاده کارگردان، عباس ریاحی نویسنده و مریم کاظمی بازیگر این سریال به گفت وگو نشسته است که در ادامه می‌خوانید.

سروش محمدزاده کارگردان:رویکرد «سوران» ضد چهره نبود و در این مسیر موفق بوده‌ایم

«سوران» چقدر با کتاب «عصرهای کرسیکان» نوشته کیانوش گلزارراغب تفاوت دارد؟

از ابتدا قرار نبود چیزی نزدیک به کتاب را بسازیم چرا که کتاب شرح ماوقع دارد که مطول است و زمان طولانی را در بر می گیرد.ما کتاب را خواندیم تا به این نتیجه برسیم و ببینیم چه مقطع تاریخی برایمان جذاب تر است. ما بین سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ را پیدا کردیم و بعد به جزییات این دوره وارد شدیم. در نتیجه مدلی از اقتباس را دنبال کردیم که در عین حالی که به کلیات وفادار است در جزییات، آزادی عمل دارد. در واقع «سوران» اقتباسی آزاد با دوزی از وفاداری است.

چقدر تولید آثار اقتباسی را در سینما و تلویزیون با اهمیت می دانید؟

به نظرم مهمترین اتفاقی که می تواند در سریال سازی سبب پیشرفت این حوزه شود، گرم شدن تنور اقتباس است. منابع ادبی داخلی ما منابع غنی و سرشاری هستند و اینطور هم نیست که دست مان در این حوزه خالی باشد. حال ارگان هایی مثل حوزه هنری به تولید آثار اقتباسی روی آوردند و در این زمینه تولیداتی دارند و به نظر من سایر متولیان حوزه فرهنگ نیز می بایست، بخش اقتباس را به صورت جدی دنبال کنند. اگر به آمارهای تولید اقتباسی در دنیا هم نگاه کنیم با آمار عجیب و جالبی رو به رو می شویم و آن این است که ۸۵٪ فیلم هایی که تا به حال برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شده اند از منابع اقتباسی شکل گرفته اند و حدود نیمی از سریال هایی که در دنیا تولید می شوند از منبع اقتباس هستند. آمار نشان داده است که ما از این حوزه عقب هستیم و باید به منابع مراجعه کنیم و به روش اقتباس اعتماد کنیم تا حوزه سریال سازی هم گرم شود.

با توجه به اینکه خودتان در گفتگوهای پیشین به این موضوع که نمی خواستید از بازیگر چهره استفاده کنید، اذعان داشتید نگران بازگشت سرمایه و یا بازخورد مخاطبان نبودید؟

وقتی شما در حوزه ای خارج از پلتفرم ها که منابع مالی دارند و بیننده ها برای دیدن آثار پول می دهند سریال سازی را دنبال می کنید نباید نگران مخاطب و بازگشت سرمایه باشید. چرا که تلویزیون رسانه رایگانی برای مردم است و تجربه نشان داده که مردم اقبالشان به قصه است نه بازیگر! و تجربه تلویزیون به روشنی نشان داده است که هرجا قصه روایت جذابی داشته است مردم آن را فارغ از اینکه چه کسی بازی کرده است دنبال می کردند. به صورت خاص هم مسیر سریال «سوران» ضد چهره نبوده است و گاردی هم در این باب نداشتیم و صرفا به دلیل اینکه باورپذبری را بیشتر کنیم و این قصه را که در دوران معاصری که کمتر به آن پرداخته شده است بهتر نشان دهیم از بازیگران چهره استفاده نکردیم. همواره سعی مان براین بود تا چهره‌ها و فضاها باورپذیرتر باشند تا اقبال بیشتری حاصل شود. شاید به نظر ریسک بیاید اما به نظر من این ریسک جواب داد و تا این لحظه مخاطب احساس نزدیکی بیشتری با بازیگران و داستان سریال داشته است.

 تاکنون بازخورد مخاطبان به چه صورت بوده است؟

مخاطب عام ما در پهنه کشور است و باید در نظرش گرفت اما ما با نمونه ای که داشتیم یعنی دوستان، مخاطبان و اطرافیان و افرادی که در صفحات فضای مجازی با ما در ارتباط اند به باورپذیر بودن سریال پی بردیم و متوجه شدیم که ارتباط برقرار شده است. به هر حال مشت نمونه خروار است و اینکه در عامه مردم دیده شده است یا نه، در نظرسنجی گسترده تر پس از پایان سریال سنجیده خواهد شد.

مریم کاظمی بازیگر: «لهجه کردی برای بازیگری غیر کرد مثل من جذاب بود»

چه شد بازی در سریال سوران به شما پیشنهاد شد؟

این اتفاق تابستان گذشته افتاد. به روال معمول که از دفاتر تولید فیلم و سریال گاهی تماس هایی با افراد گرفته می شود از من هم برای ایفای نقش دعوت شد. خلاصه فیلمنامه را برایم ارسال کردند و به نظرم داستان خانوادگی – اجتماعی سرراستی آمد و البته نقش کارگردان آقای سروش محمدزاده هم بی تاثیر نبوده است.

 ایفای نقش حمیرا، مادر سوران و فیلمنامه مجموعه برای شما به عنوان یک بازیگر چه جاذبه هایی داشت و چرا آن را قبول کردید؟

این روزها صرفا جذابیت نقش تعیین کننده نیست. زیرا بازیگران به صورت ایده آل انتخاب کننده نیستند. موقعیت هایی که برای این کاراکتر در فیلمنامه تعریف شده بود به شدت صمیمی و باور پذیر بود و اضافه برآن لهجه کردی برای یک بازیگر غیر کرد مثل من جذاب بود. به هرحال موافقت اولیه خودم رو اعلام کردم و بقیه اتفاقات هم طوری پیش رفت که من بتوانم در این کار باشم.

 شما در گفتگویی با خبرگزاری مهر مطرح کرده بودید که ایفای نقش مستند مراتب خود را دارد و داستان پردازی برای شخصیت هم همینطور، در «سوران» چگونه به نقش رسیدید؟

پیرامون صحبتی که در مورد شخصیت واقعی نقش سوران در میزگرد شده بود و اینکه چرا با نام واقعی قهرمان کتاب داستان ساخته نشده بود این بحث پیش آمد. به نظرم هاله ای از باورهای واقعی و خاطرات حقیقی دور یک شخصیت مستند در ذهن اطرافیان و آنهایی که او را خوب می شناسند ساخته شده است و اگر کسی ادعا داشته باشد که فیلمی مستند می سازد باید پاسخگوی درست ها و غلط ها باشد. داستان پردازی کمک می‌کند همه گروه سازنده کمی در پیشبرد داستان ‌آرامش داشته باشند در ادامه حدس، تعلیق و فانتزی به زیبایی کار هم کمک خواهد کرد . ضمن اینکه فیلم مستند شرایط خود را دارد. نقش حمیرا مادر سوران نقش قابل لمس و باور یک مادر کرد است که الویت های او زندگی خانوادگی ، فرزندانش و خوشبختی آنهاست . باور مادر هایی که زندگی اجتماعی را از زبان فرزندان یا شوهرانشان می شناسند و اعتقاد و باورهای آنها به اعتقاد و باورهای خودش تبدیل می شود.از حریم خانواده اش با همین حس و حال دفاع خواهد کرد. منطق او منطق مردان خانواده است.

درباره تجربه همکاری خود با عوامل «سوران» بگویید.

شاید در شروع کار انتظار نداشتم سریال سوران اینقدر دلنشین و دوست داشتنی بشود. روزهای تولید این پروژه با التهابات زیاد اجتماعی توام بود. ولی به تدریج متوجه شدم کارگردان آقای سروش محمدزاده بسیار به کارش مسلط است. عوامل همه محدوده تخصصی اشان را می شناختند و هدایت خوب تهیه کننده محیط دوست داشتنی و صمیمی فراهم کرده بود. از همکاری با هنرمندان سریال ، بازیگران و عوامل پشت صحنه بسیار خرسندم و خاطرات خوبی برایم باقی مانده است.

به نظر شما در تلویزیون چقدر ساخت آثار اقتباسی موثر و دارای اهمیت است؟

به نظرم اگر تلویزیون قرار است به سراغ آثار اقتباسی برود باید تا اندازه ای دست عوامل سازنده را باز بگذارد ، به پیش داوری‌ها دامن نزند و اجازه بدهد مدیوم ساخت از مدیوم نوشته جدا شود. زیرا دو زمینه هنری مختلف است. اگر چنین شود تلویزیون سهم خوبی در آشنایی مردم با ادبیات خواهد داشت . به جای تبلیغ و تشویق به کتابخوانی ، کافیست نمونه های ساخته شده از کتابها جذاب باشد و این خود بخود مخاطب را به سوی خواندن کتاب مجموعه هدایت خواهد کرد.

عباس ریاحی نویسنده: «سوران» سومین سریال اقتباسی است که نوشته‌ام

توجه به قصه سوران در ذهن و قلم شما از کجا نشات گرفت که در روایت آن از اقتباس بهره بردید؟

تهیه‌کننده‌ سریال، کتاب «عصرهای کریسکان» را به من پیشنهاد دادند، بعد از این‌ که کتاب را خواندم، دیدم انتخاب درستی است و قرار گذاشتیم سناریویی را منحصر به بخشی از زندگی «سعید سردشتی» یعنی از تابستان ۱۳۵۷ تا شهریور ۱۳۵۹ بنویسم. قسمت زیادی از خاطرات کتاب هنوز دست‌نخورده است که می‌تواند دست‌مایه‌ اقتباس سینمایی قرار بگیرد

چه شاخص‌هایی در این قصه دیدید که روایت آن در قالب فیلمنامه برایتان جذاب شد؟

پرسوناژ جذاب و گرم «سعید سردشتی». وقتی داستانی راآنالیز می‌کنم تا ببینم می‌شود به فیلم و سریال تبدیل‌اش کرد یا نه، پرسوناژ برایم در اولویت است تا ماجرا. پرسوناژِ درست، اگر در کتاب هم ماجرای خاصی را از سر نگذراند، درفیلمنامه با رعایت چند تکنیک، قصه درست می‌کند. آن‌ها، منش و باید و نبایدهای خودشان را دارند. نمی‌شود رفتار و گفتاری را به آن‌ها تحمیل کرد. بلکه باید با صرف زمان و انرژی، مدام از پله‌های مارپیچِ ذهن و زبان‌‌شان پایین و بالا رفت تا بالاخره این بایدها و نبایدها را کشف کرد

از آنجا که فیلمنامه این سریال در بستر اقتباس به رشته تحریر درآمده، در نگارش آن به عنوان نویسنده چقدر از تخیلات و قلم خود بهره گرفتید؟

فکر می‌کنم مخاطبی که کتاب را خوانده باشد، بعد از این که پخش سریال به اتمام رسید، شاید بتواند جوابی به این سوال بدهد.

در یکی از مصاحبه ها عنوان کردید که نویسنده در اقتباس باید وفادار بماند در ارتباط با این قصه شما به نوبه خود تا چه حد وفادارانه پیش رفتید؟ این گفته شما استفاده از تخیل را رد و یا حتی غیر مجاز می‌شمارد؟

من تخیل را هم‌عرض تعقل می‌دانم. اگر می‌شود لحظه‌ای تعقل را رد کرد، پس تخیل را هم رد کنیم. منظور از وفادار ماندن، وفاداری به «شاکله‌ی پرسوناژهاو ماجراها»، «متن و زیرمتن»، «فرم و زیبایی‌شناسی» اثری است که می‌خواهیم از آن اقتباس کنیم.

پس خودتان در حین نگارش نظرتان به تغییر یا حتی اضافه کردن موضوعی جلب نشد؟ اگر جوابتان بله است آیا اعمال آن موضوع و تغییر صورت گرفت؟

وقتی قرار می‌شود فرم و روایت از یک مدیوم به مدیومِ دیگر تغییر پیدا کند، جرح و تعدیل ماجراها و پرسوناژها در چارچوب همان وفاداری‌ها، بدیهی‌ترین اتفاقی است که باید به استقبال‌شان رفت. در نتیجه، بله، من هم هنگام نوشتن تغیراتی ایجاد می‌کنم.

قصه را به لحاظ پتانسیل‌ چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید کشش ادامه دار بودن، یعنی ساخت فصل دوم سریال امکان پذیر باشد؟

بعید می‌دانم. مگر این‌که از کتاب پرسوناژ‌های اصلی را نگه داریم و طراحی دیگری داشته باشیم. اما ادامه‌ی داستان«عصرهای کریسکان» در مدیوم ادبیات بسیار گیرا وخواندنی است.

چه تمهیداتی را به کار گرفتید که قصه سوران از کشش و پتانسیل خوبی برای همراهی مخاطب برخوردار باشد؟

وفاداری به قواعد و ناقواعدِ قصه‌گویی و درام. به‌نظرم همین برای طراحی و نوشتن سریال اقتباسی و غیراقتباسی کافی‌ست.

به عنوان نویسنده فیلمنامه سوران چقدر معتقدید با گذشت زمان و پیشرفت داستان، ریتم ضرب آهنگ قصه نیز بیشتر خواهد شد؟

«سوران» در۱۳ اپیزود نوشته شد که تا جایی که می‌دانم بنا به صلاح‌دید تهیه‌کننده، در اجرا تبدیل به هجده قسمت شده است. اعتقاد من دردی را دوا نمی‌کند. مخاطب اثر داور مناسبی برای تشخیص ضرب‌آهنگ و ریتم سریال است.

چقدر به نگارش قصه در بستر اقتباس علاقه‌مندید؟ به این راه ادامه خواهید داد؟ یعنی نگارش فیلمنامه بعدی شما در مسیر اقتباس پیش خواهد رفت؟

«سوران» سومین سریال اقتباسی است که نوشته‌ام. سریالی که این چندماه مشغول طراحی و نوشتن‌اش هستم هم اقتباسی است و فکر می‌کنم این مسیری است که جواب می‌دهد و باید به آن ادامه داد.

اقتباس تا چه حد می‌تواند به کیفیت قصه‌ها و کلیت فضای فیلمنامه کمک کند؟

اقتباس چالش‌های پیش‌بینی نشده‌‌ای همراه دارد. معمولا اثری که می‌خواهیم از آن اقتباس کنیم، در ذات خود ما را با محدودیت‌هایی مواجه می‌کند که در ابتدا می‌تواند دست‌وپاگیر و ترسناک به‌نظر برسد، اما وقتی پرسوناژها و ماجراهایش و درنهایت فرم و دستور زبانش را اصلاح می‌کنیم، این محدودیت‌ها دیگر نه‌تنها مانعی نیستند بلکه بسیار کمک کننده نیزهستند.

از آنجا که در زمینه شعر نیز فعالیت دارید و سروده‌های‌تان در قالب کتاب شعر به چاپ رسیده قطعاً از روحیه لطیفی برخوردار هستید این روحیه شاعری شما چقدر در نویسندگی فیلمنانه دخل و تصرف دارد؟

مابه‌ازایی که‌ برای روحیه‌ی لطیف پیشنهاد می‌کنم، «شکنندگی و آسیب‌پذیری» است. ویژگی مهمی که من همیشه سعی کرده‌ام موقع طراحی یا فرم ‌دادنِ برخی از پرسوناژها نادیده‌اش نگیرم، همین «شکنندگی و آسیب‌پذیری» است. اعتقاد دارم این دو مورد را نباید نادیده‌ گرفت و یا سرکوب‌شان کرد، بلکه باید به حیات‌شان دامن زد. این‌ها وجوهاتی به‌شدت شخصی و درعین‌حال فراگیر در ما آدم‌ها هستند که بسیار همد‌لی برانگیزند. برای من شناخت و پرورش این حس‌ها و حساسیت‌ها در مواجهه با «امر شاعرانه» پدید می‌آید که صدالبته در نوشتن سریال هم ازاین امر بهره‌ برده‌ام.

در پایان اگر مشغول کار جدید در حوزه شعر و یا فیلمنامه نویسی هستید در حد امکان توضیح بفرمایید؟

در حوزه‌ شعر دو کتاب آماده‌ی تحویل به ناشر دارم که هنوز تصمیمی برای آن‌ها نگرفته‌ام. در بخش سناریو نیز مشغول نوشتن سریال برای یکی از پلتفرم‌های نمایش‌خانگی هستم.

پگاه زارعی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است