روزنامه صبا

روزنامه صبا

حامد رجبی:

فیلم می‌سازم تا جهان اطرافم را بفهمم


مسئله پدر و پسر همیشه برای من جذاب بوده است.

سینمای هنر و تجربه این روزها فیلمی به نویسندگی و کارگردانی حامد رجبی که یکی از سه فیلمنامه نویس فیلم موفق پرویز هم هست، روی پرده دارد. تیم بازیگران اصلی این فیلم را فرزاد موتمن ، میر‌سعید مولویان و معصومه بیگی تشکیل می‌دهند. در ادامه مصاحبه خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

حامد رجبی:فیلم می‌سازم تا جهان اطرافم را بفهمم

ایده اولیه این اثر چطور شکل گرفت؟

بعد از درساژ، من روی ایده‌ی فیلمنامه‌ای برای این که خودم کارگردانی‌اش کنم کار کردم، اما پس از دو سال آن فیلمنامه به نتیجه‌ای نرسید، درواقع من از پس‌اش برنیامدم. به همین خاطر کار روی فیلمنامه‌ی دیگری را شروع کردم که خودش به سرانجام رسید، اما به تولید نه. بعد از این اتفاق به همان فیلمنامه‌ی نیمه کاره بازگشتم و به نوعی آنرا اوراق و دوباره سرهم‌بندی کردم، بخشهای زیادی حذف شد و حتی داستان هم دوباره شکل گرفت و بالاخره با تغییرات بسیار زیاد این فیلمنامه جدید به ثمر نشست.

این اثر بنوعی یادآور فیلم پرویز است… در این مورد بگویید

مسئله پدر و پسر همیشه برای من جذاب بوده است. به هر حال در هر دو فیلم پدر و پسری با هم زندگی می‌کنند و همین موقعیت شباهت‌هایی بین دو داستان ایجاد می‌کند. این موقعیت همیشه برایم جذاب بوده و چیزی از نامعمول بودن در آن است که امکان شکل گرفتن موقعیت‌های پیچیده‌ای را فراهم می‌کند. اما برای من شباهت خاطرات بندباز و پرویز در همین موقعیت ابتدایی‌ست و از نظر خودم جهان این فیلم و فیلم پرویز بسیار متفاوت و دور از هم هستند.

از چرایی اکران شدن این فیلم در بخش هنر تجربه بگویید

پروانه نمایش خاطرات بندباز با شرط اکران محدود صادر شده است و علاوه بر این فضای اکران به گونه‌ایست که شاید فیلمی مثل فیلم ما شانس چندانی برای جلب نظر سینمادار و پخش کننده نداشته باشد. به همین خاطر شاید بهتر باشد این فیلم جایی پخش شود که انتظار مردم از فیلم‌هایش از پیش مشخص است و می‌دانند که با چه چیز مواجه خواهند شد.

آیا ژانر خاصی برای فیلم قائل هستید

راستش ژانرها و گونه‌های سینمایی هیچ‌وقت دغدغه‌ی من نبوده‌اند و حتی خیلی هم به آنها مسلط نیستم. مثلا وقتی در سینمای ایران گونه‌های مختلف سینمایی را به عنوان سینمای اجتماعی طبقه‌بندی می‌کنند من نمی‌دانم منظورشان چیست؟ فقط آنقدر می‌دانم که ژانری به نام ژانر اجتماعی نداریم. ولی جدای از همه‌ی این‌ها گونه‌ای در سینمای جهان وجود دارد که در سینمای ایران کسی رغبت نمی‌کند فیلمش را به آن نام بخواند و آن هم سینمای هنری‌ست. خب برای من سینما یک هنر است. شاید کسی به آن به چشم یک صنعت نگاه کند و برای دیگری یک ارزش و یا چیزی دیگری باشد. ولی در کل فکر می‌کنم که این اسم گذاری‌ها خیلی دردی از سازندگان و بینندگان دوا نمی‌کند. یک فیلمی خوب است یا بد، ارزش دیدن دارد یا ندارد، حال اینکه در چه طبقه‌بندی ژانری قرارش بدهیم شاید خیلی کارگشا نباشد.

در مورد انتخاب عوامل فیلم و بازیگرانتان بگویید آیا قبلا با آنها همکاری داشتید

من برخی از همکارانمان در این فیلم را از قبل می‌شناختم و با برخی هم از طریق فیلم‌هایشان آشنا بودم. اما در کل، انتخاب همکاران‌مان در فیلم هم حاصل هم‌فکری من و سمیرا برادری بودند. با بازیگران هم از قبل همکاری نداشتم ولی در آثار مختلف بازی آنها را دیده بودم. بازی آقای میرسعید مولویان را در فیلم تومان خیلی دوست داشتم، همینطور بازی معصومه بیگی را در فیلم تارا. آقای موتمن هم که سال‌ها استاد من در دانشگاه بودند و می‌شناختمشان. پس از جلساتی که برای دورخوانی فیلمنامه گذاشتیم و صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که این ترکیب و چینش بازیگران کارآمد خواهد بود.

آیا وجه نمادینی موقع نوشتن داستان فیلم در ذهن‌تان بود

ما در شرایطی زندگی می‌کنیم که همه چیز می‌تواند اشاره‌ای به چیزی دیگر و یا نمادی باشد. اینجا هر چیزی استعاره‌ای یا نشانه‌ای از چیزهای دیگری است. ولی آنچه که برای من مهم است آن سطح اولیه فیلم است که بتواند سرپا بایستد و آنقدر پیچیدگی‌هایی داشته باشد که با ارجاع به خود آن سطح، فیلم بتواند کارش را انجام دهد. حالا اگر در زیرمتن، عمق یا در پس و پشت فیلم معانی دیگر پیدا شود که چه بهتر ولی چیزی که برایم مهم است سطح رویی فیلم است که در اینجا قصه پدر پسری و فرد غریبه‌ای است که به زندگی آنها وارد می‌شود و اتفاقاتی که پس از آن می‌افتد.

در حین ساخت فیلم دچار چالش خاصی شدید؟

اگر بگویم که هیچ چالشی نداشتم شاید باورپذیر نباشد. تهیه کنند‌گان فیلم آقای روح‌الله برادری و سمیرا برادری‌ هستند. سمیرا از دوستان قدیمی‌ام است و به من اعتماد داشت و واقعاً کمک ‌کرد تا من هرجور که می‌خواهم و فکر می‌کنم که درست است فیلم را پیش ببرم. گروه درجه یکی هم با کمک تهیه کنندگان کنار من قرار گرفتند و پای کار بودند و اعتماد کردند به من و همه چیز خیلی خیلی خوب و عالی پیش رفت.

فیلم را لوباجت ساخته‌اید؟

به خاطر تعداد کم لوکیشن‌ها و همینطور تعداد کم بازیگران بله فیلم با بودجه‌ای کمتر از بودجه متعارف سینما ساخته شده است ولی در پروسه ساخت چیزی نبود که ما لازم داشته باشیم و در اختیارمان نباشد. یعنی در ساختار فیلم این کم هزینه بودن وجود داشت و ما از چیزی نزدیم برای اینکه هزینه‌ها را کاهش دهیم.

فیلم سازی مثل شما با چه انگیزه‌هایی فیلم می‌سازد

من فیلم می‌سازم چون می‌خواهم راجع به یک چیزهایی فکر کنم و یک چیزهایی را بفهمم و این از طریق فیلم ساختن برایم اتفاق می‌افتد. بعضی چیزهایی می‌دانند و آنها را می‌نویسند و می‌سازند تا بقیه هم بفهمند، بعضی دیگر اما می‌نویسند تا چیزهایی را که بواسطه‌ی آن نوشته‌ یا ساخته‌اند، بفهمند و کشف کنند. من فکر می‌کنم از این گروه هستم. فیلمنامه نوشتن و فیلم ساختن برای فکر کردن و کنش فکری داشتن است. خوش به حال کسانی که به شیوه‌های راحت‌تر و کم هزینه‌تری می‌توانند این کار را بکنند.

من داستان شما را در سه لایه دیدم یک اتفاق معمول که در هر خانه ممکن است و بعد اتفاق غیر معمولی که کشمکش جدیدی را به زندگی پدر و پسر اضافه می‌کند و بخش سوم که فراتر از هر دو کشمکش رفته و به کنکاشی درونی در خود کاراکتر پسر می‌رسد، در مورد این ابعاد اثر بگویید

این تقسیم بندی که شما گفتید به این شکل در ذهن من نبود. اما به طور کلی موقعیت‌هایی که از زندگی روتین و معمول ما فاصله می‌گیرند را دارای قابلیت بیشتری برای فیلم شدن می‌بینم به این لحاظ که از زندگی‌مان آشنایی زدایی می‌کنند و باعث می‌شوند چیزهایی را ببینیم که در زندگی معمول ما انقدر عادی شده‌اند که دیگر نمی‌بینیم‌شان! به همین علت آمدن غریبه‌ای که می‌گوید نمی‌روم و می‌خواهم بمانم عجیب است… ولی از دل همین موقعیت غریب است که امکان مواجه‌ی تازه‌ای با زندگی هر روزه‌مان فراهم میشود.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است